خبرها و تازه‌های روزبهان

«زاهد بارخدا» از «او» می‌گوید؛ روایتِ نسلی که «تغییر» عشق اولش بود

آن‌ چه درون آدم‌های «او» می‌گذرد، چه قدر به خاطرات و مخاطرات یک نسل خاص برمی‌گردد؟

این «او» آشنای نسل من است. نسلی که حالا زنان و مردان میان‌سالی شده‌اند. ما همدیگر را برای اولین‌بار در دانشگاه‌ها ملاقات کردیم. ملاقات با خودمان هم آن‌جا شکل گرفت: آن منِ دیگر. دانشگاه برای نسل من حکم کافه‌ای را داشت که در آن دو پوست، دو نگاه، دو صدا، به هم می‌رسیدند، صدای هم را می‌شنیدند؛ و یک صدای دیگر: صدای «ما». صدایی که به خیابان هم رسید و جاری شد در اذهان روزنامه‌ها. شرایط زیست این نسل به‌شکلی بود که نگذاشتند آن «ما» به‌موقع شکل بگیرد. لکنت انداختند در شکل‌گیری آن. نمی‌شد اما جلویش را گرفت. با تاخیر هم که بود، شکل گرفت. در اتفاقاتی که راه می‌افتاد، با آن «صدای دیگر» که مواجه می‌شدند، تلاش می‌کردند برای تغییر مسیر آن، سعی می‌کردند چهره‌ یکی از ما را به دیگری بدل کنند، بیگانه‌مان کنند با یکدیگر. گاه حتا به این دیگری بسنده نمی‌کردند، در صدد بودند برای ایجاد فاصله با چیزی که از خودمان سراغ داشتیم. مثل «او»ی داستان که خواسته‌اند یکی دیگر باشد. دیگریِ گریزان از خود، بیگانه با خود. نسلی که «تغییر» عشق اولش بود، در تحقق آن از مجرای دانشگاه، نگذاشتند عاشقی بکند. این نسل حالا که به میان‌سالی رسیده، برای شناخت خودش ناچار است رجوع کند به گذشته، به گذشته‌ای که باید بهتر می‌زیست. «او»ی داستان از گذشته می‌ترسد، از گذشته‌ ناگواری که برای ثابت‌کردنش هم ناچار است تلاش کند؛ و هم‌زمان فرار کند از آن. در غیبتِ مدام به‌سر می‌برد این «او». از این غیاب در رنج است. هست و نیست. حضورش را می‌شود احساس کرد، با این‌که از دیده پنهانش کرده‌اند. اجازه‌ی حضور ندارد، مگر با چهره‌ دیگری. نسلی که مدام باید برگردد. پشت سرش را نگاه کند. این زنان و مردان میان‌سال که یا گمشده‌ای دارند، یا گمشده‌ کسی هستند. آن‌ها را به این غیبت مبتلا کرده‌اند. آگاهند به این ابتلا.

فکر می‌کنید آدم‌هایی با تجربه‌های زیسته‌ی متفاوت با شخصیت‌های «او» نیز می‌توانند مخاطب این داستان باشند؟

رمانِ «او» کتاب فقدان و غیبت است. ضمیر «او» ارجاع می‌دهد به دور، حتا در تلفظ این کلمه هم شکل جمع‌شدن لب‌ها، «دوری» را تداعی می‌کند. زبان برای بیانش تقریبا بدون حرکت می‌ماند، کمی باید جمع شود؛ کار لب‌هاست بیشتر. یک فاصله همیشه هست در رسیدن به «او». کتاب خوانش آن فاصله‌ست. «او» در فاصله‌ بین دو نفر ایستاده‌ست. ضمیری که جنسیت ندارد. می‌تواند مذکر باشد یا مونث. ضمیر «او» همان‌گونه که «رولان بارت» می‌گوید ضمیری شریرانه است؛ ضمیری بی‌شخص، که غائب می‌کند. به‌واسطه‌ همین غیاب، آن‌هم در تجربه‌ عشق، هر کس این امکان را خواهد داشت که با این ضمیر مورد خطاب قرار بگیرد. «او» شود. «او»یی بشود برای دیگری. یا «او»یی داشته باشد. از این‌رو به گمانم، از آن‌جا که عشق تجربه‌ای انسانی است، هر کس با تجربه‌های زیسته‌ متفاوت هم بتواند مخاطب این کتاب باشد.

«او» از دل زندگی جوانانی آمده که هم‌زمان و عشق و سیاست را زندگی کرده‌اند. تجربه‌ عشق و فقدان معشوق چه‌ رابطه‌ای با تجربه‌ سیاست و شکست در آن دارد؟

با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی چهل سال گذشته، همچنین پیوند دانشگاه‌ها و جوان‌ها با حوادثی که پیش می‌آمد، تغییر وضع موجود عشق اول این نسل بود که در مجرای تحقق آن نگذاشتند چنان‌که باید و شاید عاشقی بکند. از این‌رو در رمان «او»، فداشدنِ دلباختگی باید به مثابه‌ امری سیاسی در نظر گرفته شود. این فقدان و شکست در عشق، تداعی همان ناکامی در عالم سیاست است.

آدم‌های «او» به شکل عجیبی تلخ هستند و شاید هم حق دارند. فکر می‌کنی چرا این آدم‌ها اینقدر از هر گونه حسِ شوخ‌طبعی نسبت به جهان خالی شده‌اند؟

برای نسلی که عشق با تحقق‌نیافتن‌اش اجازه‌ تحقق پیدا کرده‌ست، که آدم‌هایش بدل شده‌اند به سندی تاریخی از یک شکست و ناکامی، تلخی می‌شود منظرِ نگاه. آدم‌های کتابِ «او» تلخ هستند، چون آگاهند که دلباختگی را باخته‌اند.

کتاب «این زندگی برای چند ماه اجاره داده می‌شود» را هم نویسنده‌ای از همین نسل آدم‌های او نوشته است، ولی زندگی با تمامی تلخی‌هایش برای «مهدی آذری» سرخوشی و شوخ‌طبعی توامان را دارد. این تفاوت در تماشا و تحلیل جهان از کجا می‌آید؟

با این‌که نویسنده‌ این دو کتاب هر دو از یک نسل هستند اما هر کدام از کتاب‌ها جهان خودشان را دارند. و با توجه به تجربه‌ زیسته‌ جناب آذری در غرب، بیشتر داستان‌های کتاب در جغرافیایی غیر از ایران اتفاق می‌افتند. با این‌حال به گمان من طنز آمده در کتاب «این زندگی برای چند ماه اجاره داده می‌شود» طنز تلخی است. و سرخوشی آدم‌هایش شکلی از وادادگی نسبت به جهان مصرف‌گرایی است که در آن انسان، گرگ انسان است.

📙️ ۲۵ درصد تخفیف برای همهٔ کتاب‌ها با کد تخفیف TIR99
📙️ تحویل رایگان در تهران
📙️ ارسال با پست به دیگر شهرها

http://www.roozbahan.com

اشتراگ گذاری
برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *