خبرها و تازه‌های روزبهان

«غسان کنفانی» سلطانِ نثر است و «محمود درویش» امیرِ شعر

«غلامرضا امامی» مترجم کتاب «قصه‌ها» درباره حضور جنبه‌های تمثیلی و ملی میهنی در داستان‌های «غسان کنفانی» در عین دوری از شعارزدگی می‌گوید: «هنر پروازی است از واقعیت به حقیقت. واقعیت زمانه را مورخین راستین و آلِ قلمِ آزاده ثبت می‌کنند اما هنرمندان بر سکوی واقعیت می‌ایستند و زمان و مکان را در می‌نوردند. به گوهر یگانه انسانی دست می‌یابند و رویاروی آیندگان قرار می‌دهند. شعارها در بند زمان و مکان می‌مانند، چونان مرغی در قفس که شاید هم خوش بخواند ولی از پرواز در آسمان آبی بی‌بهره‌اند. «کنفانی» دور از روزمرگی و شعارزدگی، هنرمندانه در قصه‌هایش  به یگانگی انسان می‌اندیشید. نبردی برای آزادی و کوششی برای آگاهی را با واژه‌هایی زیبا ترسیم و تصویر کرد. بر زمین و سرزمین خویش، فلسطین، ایستاد اما پروازی به ابدیت یافت.»

امامی با اشاره به توجه «غسان کنفانی» به پیوند محکم عشق به زن و سرزمین در شعر مقاومت فلسطین ادامه می‌دهد: «در ادبیات فلسطین عشق به زن و عشق به زمین و سرزمین درهم تنیده است. فلسطین چون معشوقی است در بند. فلسطین چون مادری است نگران فرزندان. فلسطین چون دلداده‌ای است زیبا اما اسیر. به‌ هر روی، معشوق، مادر و زمین چون رنگین‌کمانی است چشم‌نواز.»

این مترجم گفت‌وگو را با ذکرِ شاعران دوست‌داشتنی‌اش از میان شاعران عرب پایان می‌دهد : «در دیده و دلِ من، بی‌شک غسان کنفانی سلطان نثر است و محمود درویش امیر شعر. از میان شاعران بی شک محمود درویش را برمی‌گزینم. در شعر معجزه می‌کند. درویش چون ساحری توانا به مدد واژه های طلایی آن‌چنان تصویرهای ناب می‌سازد که در دل و دیده می‌نشیند. شعر زیبایش «بدرود با ادوارد سعید» که ترجمه‌اش را در کتاب «درخت زیتون» آورده‌ام، نمادی است از زیباترین شعر جهان. بیهوده نبود که «شارون» دشمن خونین وی گفت: «من دشمن محمود درویشم اما شعرهایش را سخت دوست دارم.» ضرب‌المثلی عربی است که می‌گوید: «الفضل ما شهدت به الاعدا… فضل آن است که دشمنان به آن گواهی دهند.»

📙 ۲۵ درصد تخفیف برای همه کتاب‌ها با کد تخفیف TIR99
📙 تحویل رایگان در تهران
📙 ارسال با پست به دیگر شهرها

http://www.roozbahan.com

اشتراگ گذاری
برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *