محدودیتهای کرونایی، در خدمت و خیانتِ زیستِ روشنفکرانه
بهنام ذوقی، مترجم و پژوهشگر اقتصادی در گفتوگو با روابط عمومی «انتشارات روزبهان» میگوید: «یکی از تغییرات منفی در دورانِ کرونا این بود که ما خودمان را از افکار اطرافمان ایزوله کردیم. ما در وضعیت کرونایی و با پناه بردن به اطلاعات فضای مجازی، امکانِ شنیدن آنچه انتظار نداشتیم را تا حدود زیادی ازدستدادهایم. این در حالی بود که ما قبل از کرونا در دورهمیهای واقعی، میتوانستیم با اندیشههای پیشبینینشدهای روبرو شویم که افراد حاضرِ در جمع مطرح میکردند و لزوماً در تأیید افکار ما هم نبود. درواقع اینطور بود که گفتوگو شکل میگرفت.»
زهرا علیپور: حدوداً از اوایل اسفند سال گذشته که «کرونا» بهعنوان «پاندمی» به جهان معرفی شد، کمتر کسی فکرمیکرد یک ویروس بتواند تمامی مناسباتِ فردی و جمعی ما را در سطحی گسترده و پیشرونده تغییر دهد. در کمتر از چند هفته تمامی مفاهیم ارتباطیِ بین فردی برای حفظ بقا، خود را ذیلِ «آنچه ضدکرونایی است»، بازتعریف کردند. ازاینرو قرنطینه با خودداری از ارتباط فیزیکی شروع شد و از صاحبان صنایع تا فروشندگانِ جزء، سازوکارِ توجه به مقولۀ خریدوفروش ِ اینترنتی را بهعنوان امری ضروری، درنظرگرفتند.
از اینسو، مصرفکنندههای کالا و خدمات هم به همان میزان، معاملاتشان تحت تأثیر قرار گرفتهاست. بخشی از اعضای این مجموعه، افرادی هستند که کالای فرهنگی را بهطور منظم در سبدِ خرید خود حفظ میکنند: خوانندگان حرفهای کتاب، نویسندگان و بهطورکلی آنان که تولید محتوا جز ضرورتهای شخصی یا شغلیشان تعریف میشود.
در همین راستا با «بهنام ذوقی»، پژوهشگر حوزۀ جامعهشناسی و مترجم کتابهای «خشونت و نظامهای اجتماعی»، «احترام، تکوین منش در جهانِ نابرابریها» و « جمهوری، شکاف دموکراسی در عصر شبکههای اجتماعی» به گفتوگو نشستیم تا تأثیر وضعیت کرونایی بر زندگی یک نویسنده و تولیدکنندۀ محتوا را بررسی کنیم.
تأثیر وضعیت کرونایی را بر کیفیتِ زیستِ فردی خودتان، بهعنوان یک نویسنده چطور ارزیابی میکنید؟
راجع به خودم بهعنوان یک نویسنده و تولیدکنندۀ محتوا میتوانم اینطور بگویم که وضعیتِ کرونایی تأثیر زیادی داشته؛ یک بعد آن مربوط میشود به محدودیتهای فیزیکی و حقیقی و یک بعد دیگر آنهم مربوط به محدودیتهای روانی است. بههرحال ما بخش زیادی از روابط اجتماعیمان را به فضای مجازی منتقل کردیم و این در کم شدنِ توانایی روحی و روانیمان بیتأثیر نیست. ازاینرو ممکن است نتوانیم مانند قبل و با همان کیفیت کارکنیم.
از سویی دیگر، میتوانم بگویم که پیش از وضعیت کرونایی ما همواره در فضایی با شتاب و عجله بودیم. همۀ کارهایمان با نظمی مشخص انجام میشد و فرصت نداشتیم که به اطرافمان توجه داشته باشیم، اما اکنون از منظر اجتماعی و بینِ فردی فرصتی ایجادشده است که توقف کنیم. درواقع بهنوعی بازنگری نسبت به دیدگاههایمان برسیم؛ بهعنوانمثال ما شاید قبلاً به خاطرِ روال هرروزۀ زندگیمان متوجه نبودیم که تا چه حد به اطرافیانمان و به همان تناسب، به کل جامعه وابسته هستیم. علاوه بر این وابستگی به نظر من محدودیتهای کرونایی موجب شد تا ما بیشتر به اقشار مختلف جامعه بیندیشیم و بیشتر به افراد آسیبپذیر و کسبوکارِ آنان فکر کنیم. فرقی نمیکند چه آن فرد، پیرمردِ همسایهمان باشد که نمیتواند در وضعیت کرونایی تنهایی از پس کارهای خانهاش بربیاید یا به خرید برود و چه توجه به اقشار کمدرآمدِ جامعه. به نظر من همین توقف از هیاهوی روزانه، نوعی اندیشیدن و تعمق کردن را در ما ایجاد کردهاست.
بههرحال امیدوارم این تکانهای که کرونا در ما ایجاد کرده، بعدها موجب تغییرهای اساسی و پایداری در روال زندگیمان شود تا به دیگران هم بیندیشیم و برای کمک به همنوعانمان گام برداریم.
نظر شما راجع به تأثیر کرونا و فراغت در زندگی یک نویسنده چیست؟ با این گزاره موافقید که «یک نویسنده بهواسطۀ علاقه بهتنهایی و سکوت باید از وضعیت کرونایی و قرنطینه استقبال کند؟»
برای کسی که اهل نوشتن، تولید محتوا و بهطورکلی اهل تولید خلاق محسوب میشود، مسلۀ کار و فراغتش خیلی به هم وابستهاست؛ به این معنی که ما با تجربیات زندگیمان است که تولیدات فرهنگیمان را خلق میکنیم. پس این بستر و محتوا خیلی به هم وابسته هستند، پس لزوماً قرنطینه به نفع نویسنده هم نیست!
علاوه بر این، من یک تغییر منفی در دوران کرونا میبینم و آن، این است که کرونا باعث شده ما هرچه بیشتر خودمان را از افکار اطرافمان ایزوله کنیم و این خطرناک است؛ این فضا نمیگذارد که ما افکار مخالف خودمان را ببینیم و بشنویم. پیشازاین، بخش قابلتوجهی از دریافتِ اطاعاتمان از جلسات با افراد حقیقی بود؛ درواقع ما در دورهمیهای واقعی، در معرضِ افکاری بودیم که آن را پیشبینی نمیکردیم و برای آن برنامهریزی و انتخاب مشخصی نداشتیم. در نهایت در همین راستا بود که گفتوگوهای حضوری شکل میگرفت، اما امروز در فضای مجازی ما انتخاب میکنیم که کدام سخنرانی را بشنویم و از کدام، بخشهایی را بشنویم یا سخنرانی را با دورِ تند گوش بدهیم!
ما امروزه روزنامهها را ورق نمیزنیم که تیترهای صفحههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و. را با هم ببینیم. پس بیشازپیش روی اطلاعاتی تمرکز میکنیم که مایلیم بشنویم و ببینیم و طبیعی است که از میان روزنامهها هم نویسنده یا یادداشتی را انتخاب میکنیم که افکار خودمان را تأیید میکند.
گرچه پیش از دوران کرونا هم کمتر دیده میشد کسی اطلاعاتی را بررسی کند که همسو با نظر خودش نباشد، اما باید توجه داشت که کرونا این وضعیت را تشدید کرده و ما بیشتر وابستۀ فضای مجازی شدیم. به همان میزان از فضاهای گفتوگوی حقیقی دورتر افتادیم و خب این مهم در زندگی تأثیر بدی میگذارد. ممکن است که مستقیماً بر فضای حرفهای یک مترجم یا یک نویسنده یا کسی که تولید خلاق دارد، تأثیر مستقیم نداشته باشد اما به نظر من بهطور غیرمستقیم روی لحظههای اوقاتِ فراغتش تأثیر میگذارد.
نهایتاً این اتفاق، قطبی شدن شدید جامعه را در پی دارد و ما را از گفتوگو و رسیدن به توافق محروم میکند؛ چراکه اندیشۀ نو در فضایی تولید میشود که اجازه دهیم افکار کهنهمان در معرض نقد قرار گیرند، پس نباید خود را از شنیدنِ حرفِ مخالف، محروم کنیم.
به نظر میرسد خلأ گفتوگو در دوران قرنطینه، در ما میل به مطالعه کردن را افزوده باشد، ارتباط کتاب و آنچه در زیست شخصیمان رخ میدهد را چگونه بررسی میکنید؟
برای پاسخ به این سؤال بگذارید از آخرین کتابی که خواندهام، یاد کنم: «کوه جادویی» نوشتۀ «توماس مان». این اثر رمان کلاسیکی بود که البته مناسبت موضوعی هم دارد و راجع به شخصی است که مشکل تنفسی دارد و به درمانگاهی بالای کوه رفته است.
رمانهای کلاسیک به نظر من، به ما عمر دوبارهای میدهند؛ آنها تجربیاتی به ما منتقل میکنند که ما در زندگی واقعی شاید به همین راحتی به دست نیاوریم؛ ممکن است ما در زندگی واقعی نتوانیم به دفعات، مرگ عزیزانمان را شاهد باشیم و یا عاشق شدن را تجربه کنیم و از آنها بیاموزیم اما این رمانها بهواسطۀ سلسله وقایعی که در آنها رخ میدهد _ و ممکن است در زندگی عادی ما هرگز اتفاق نیفتد_ نوعی جعل تجربه محسوب میشوند و برای زندگی ما مفید هستند. دقیقاً به همین دلیل این روزها که بار فکری و فشار روانی روی ذهنمان سنگینی میکند، مطالعه کردنِ آثار کلاسیک یکی از اتفاقهای خوشایندی است که میتوانیم از آن بهره ببریم.
یکی از فضاهای لذتبخش برای کسانی که کتابخوانِ حرفهای هستند، مواجهۀ فیزیکی با کتاب و کتابفروشی است که بهواسطۀ وضعیتِ کرونایی تا حدودِ زیادی این امر با محدودیت یا ممنوعیت همراه شد. این هم درروند تجربیات زیستۀ پس از کرونا مؤثر بوده است؟
بله. من هم در حال حاضر که امکانِ رفتوآمد نیست، ترجیح میدهم کتابهایی که نیاز دارم را از سایتهای اینترنتی خریداری کنم. گرچه مایلم مانند گذشته با حضور فیزیکی در کتابفروشی و یا کتابخانه، در میان قفسههای کتاب قدم بزنم و کتابهای جدیدی را که ممکن است از چاپشان مطلع نباشم، بررسی کنم. چرا که اینطور می توان در معرض نوعی تجربۀ پیشبینینشده قرار بگیرم، چراکه ممکن است تعدادی کتاب جدید، تولیدشده باشد و در حلقههای بستۀ دوستانی که انتخاب کردم یا در صفحههای مجازی که بررسی میکنم، معرفی نشده باشند.