«مجلۀ تجربه»: آلیس در بستر؛ بازآفرینیهای جهان زنانه
خواندن آلیس در بسترِ سوزان سانتاگ میتواند مهم باشد، چراکه او در مقام زن، نقش پررنگی در تفسیر زنانه از جهان -و بهخصوص هنر- داشتهاست.
احسان زیورعالم، روزنامهنگار: در روزهای کرونازدۀ بازار کتاب، شانس انتشار نمایشنامهها میتوانست کمتر باشد. تئاترها تعطیل شدند و دانشگاههای هنر، مجازی؛ همانند دیگر همتایان خود. شاید در چنین وضعیتی، ناشران به این فکر میکردند که خواندن نمایشنامه، نفعی برای مخاطبهایشان ندارد. با وجود این، ناشران همراه با تئاتر بیکار ننشستند. آنان حداقلهای خود را در انتشار کتاب حفظ کردند و حتی به مترجمها و نویسندگان جوان هم فرصت دادند.
نشر روزبهان -که در دو سال گذشته بابت معرفی وجدی معود، نویسندۀ لبنانی، نقش مهمی در ادبیات نمایشی داشتهاست- برای روزهای کرونایی سه نمایشنامه راهی بازار کردهاست؛ کتابهایی که هر یک، روایتی از جهان نمایشی امروز است.
سوزان سانتاگ و آلیس در بستر
آلیس در بستر نوشتۀ سوزان سانتاگ به ترجمۀ مریم رفیعی، یکی از این سه اثر است. برای معرفی سانتاگ، میتوان از واژگانی چون نویسنده، نظریهپرداز ادبی، معلم، فیلمساز، فیلسوف و فعال سیاسی استفاده کرد. اما او با نوشتن آلیس دربستر در زمرۀ نمایشنامهنویسان نیز قرار میگیرد؛ متنی که شاید همپای آثار مهم قرن بیستم نباشد، اما به چند دلیل واجد اهمیت است.
سانتاگ، این نمایشنامه را در سال 1993 منتشر کرد تا به آلیس جیمز، خواهر هنری جیمزِ رماننویس و ویلیام جیمزِ روانشناس ادای دینی کردهباشد. رابطۀ غیرمعمول آلیس با برادرش ویلیام –چنانکه در نمایشنامه به تصویر کشیده میشود- شرایط زندگی او را دستخوش آشوبهای بسیار میکند. بیماری طولانیمدت او، دستمایۀ نمایشنامۀ سانتاگ میشود؛ اما نه در قالب اثری مستند، بلکه در فضایی کاملاً خیالی. نمایشنامه، داستان آلیسی را روایت میکند که در بستر بیماری است؛ آن هم در یک بازۀ زمانی طولانی. به نظر میرسد سانتاگ -که خود از بیماری رنج میبرد- در وجود آلیس حلول کردهاست؛ زنی که در هنر، از برادران خود کم نداشتهاست؛ گرچه همانند هِنری، رماننویس نمیشود.