گفت‌و‌گوها

«کرونا و مواجهۀ فضای تولید رسمی و غیررسمی اندیشه با آن»

نرگس حسن‌لی، مترجم در گفت‌و‌گو با روابط عمومی انتشارات روزبهان گفت: «ما با نوعی فقدانِ فضای گفت‌وگو در دوران کرونا مواجهیم؛ از سویی ما در تولید و انتشار دانش دو فضای غالب داریم: یکی فضای رسمی و دولتی که سیاست‌ها، منابع و نیروهای انسانی خودش را دارد و به تبع دولتی‌بودن ممکن است سیاست‌های از پیش‌تعیین‌شدۀ خودش را داشته‌باشد و دیگری که در کنار این فضا تعریف می‌شود و آن نوعی فضای غیررسمی و غیردولتی برای تولید و انتشار دانش است که گاهی با جلسات و برگزاری همایش‌ها به دست می‌آمد و خروجی‌هایی نه لزوماً منجر به تولید ِصرفِ دانش داشت، اما به خلق و تعاملِ نوعی گفت‌و‌گو هم منتهی می‌شد که خب امروز آن فضا را از دست دادیم.»

زهرا علی‌پور: تصور کنیم اگر قرار باشد فهرستی از تاثیراتِ بیماری همه‌گیر و دائماً پیش‌روندۀ «کرونا» تهیه کنیم، اولویت‌های هر فرد به چه نحوی در ترتیب این فهرست نشان داده می‌شود؟ و چه نیازهای فردی و بین‌فردی موازی با هم تعریف می‌شوند و چه خواسته‌هایی هم به‌طور مستقل برایمان تعریف خواهدشد؟

هرچند به نوعی بازاندیشی در شکلِ روابط‌مان اقناع شده‌باشیم، اما به سختی می‌توان کتمان کرد که دوری‌گزینی فیزیکی در بازتعریفِ معیارهای روابط انسانی، بی‌تاثیر است، حال اگر هم تکنولوژی‌های متصل به فیبرهای نوری، این روزها نجات‌دهندۀ پیوندهای انسانی باشند! تأمل راجع‌به مناسبات بین‌فردی تا آن‌جاست که «هادی خانیکی» به نقل از «آدرین پیکوتیک» در مجموعه مقاله‌ای به نام «کرونا و جامعه ایرانی» نوشته‌است: اگر مناسبات فیزیکی جایگاهشان را بخواهند از دست دهند، مناسبات ما صورت‌بندی جدیدی می‌یابند و نظریه‌پردازی در علوم اجتماعی متناسب با آن باید تغییر کند.»

اگر قرار باشد به همان ترتیبِ فهرستی از اولویت‌ها بازگردیم و به مؤلفۀ مهمِ تولید دانش، فرآورده‌های علمی و فرهنگی آن توجه کنیم از تأمل راجع‌به خواستگاه‌های آن‌که به جغرافیا و محیط دانشگاه، پژوهشگاه‌ها، مؤسسات مطالعه‌محور و در گامی پیشینی از مدارس، نمی‌توان غافل شد.

گرچه در پیش از دوران کرونا و اکنون هم نقدهای بسیاری به هرکدام از این مکان‌های تولید دانش وارد شده‌است یا می‌شود (که البته در این یادداشت قصد آسیب‌شناسی این نکات را نداریم) اما فقدانِ فضای فرهنگی که همواره با تعامل بین‌فردی به سطحی از تولید و خلق دانش کمک می‌کند یا حداقل بستری برای آن بود، اولویتی است که تصمیم گرفتیم با خانم «نرگس حسن‌لی» مترجم کتاب‌های «سرزمین مأموران مخفی»، «امید در تاریکی»، «تاریخ نو» و… راجع‌به آن گفت‌وگو کنیم:

1__متأسفانه علی‌رغم آنچه شاید مطلوب ما باشد، کرونا در ابعاد مختلف زندگی ما تأثیر گذاشته‌است، برای تعمق در این امر، فکر می‌کنید در زیستِ بین‌فردی شما در قالبِ یک دانش‌پژوه، مترجم یا مؤلف _که تولید خلاقِ هنری دارد_ چه تغییراتِ ماهوی ایجاد شده‌است؟

اگر قرار باشد به این پرسش پاسخ دهم که کرونا چه تأثیری بر تجربۀ زیستۀ من یا امثال من می‌گذارد، باید بگویم تحلیل دقیق آن به زمانی مفصل نیاز دارد. به‌طورکلی با علم به تأثیرات مثبتِ کرونا و اینکه چه آسیب‌هایی هم داشته‌است، امروز نه می‌شود آن‌ها را نادیده گرفت و نه می‌شود با آن‌ها به صلح رسید.

راجع‌به خودمان، در واقع دربارۀ خودِ جمعی جامعۀ ایرانی بنظرم احتمالاً بدترین اتفاقی که افتاده‌است، جدای از دست‌رفتنِ جان‌ها و احتمالاً کسب‌وکارها، یکی از خسران‌هایی که به حوزۀ فعالیتِ من هم مربوط است، از دست دادنِ فضاهای عمومی جمعی‌مان است. فضاهای عمومی جمعی که در حالت عادی هم خیلی پرشمار نبودند و ما در آن فضاها به بحث‌های سازنده، آسیب‌شناسی مسائل و رخدادها می‌پرداختیم، اما امروز می‌توان گفت به آن معنا دیگر وجود ندارند.

گرچه می‌توان بخشی از این خلأ فضاهای از دست‌رفته‌مان را با تکنولوژی و وسایل ارتباط‌جمعی جبران کرده‌باشیم و ادعا کنیم که خیلی هم از خانواده و دوستانمان دور نیفتاده‌باشیم اما بخشی از این فضاها با تکنولوژی قابل‌جایگزینی نیست؛ مثل نشست‌هایی که برای معرفی کتاب برگزار می‌شد یا جلسات نقد کتابی که حولِ بحث و بررسی یک کتاب در نظر گرفته‌می‌شد. در واقع ما بخشی از این گفت‌وگو‌های سازنده را از دست دادیم.

اکنون می‌بینیم که این نشست‌ها و جلسات عملاً بطورکلی حذف شده‌است. این مسئله باعث شده‌است که ما با نوعی فضای خالی در تعاملاتمان مواجه شویم که مثلاً در همین مثال اخیر، صنعت نشر برایش جایگزینی پیدا نکرده‌است. اینکه تبعات این وضع تا کجا ادامه پیدا می‌کند و چه نتایج درازمدتی دارد سؤالی است که باید راجع‌به آن اندیشید.

 3_بطور خاص شما سال‌هاست که در حوزۀ مشخصی از ترجمۀ کتاب‌های علوم انسانی به نوعی در تولیدِ دانش سهیم هستید، فکر می‌کنید مناسباتِ زیست پس از کرونا چه تأثیراتی روی مسلۀ خلقِ دانش و خواستگاه‌های آن داشته‌است؟

همان‌طور که گفتم ما با نوعی فقدانِ فضای گفت‌وگو در دوران کرونا مواجهیم؛ از سویی ما در بحثِ تولید و انتشار دانش دو فضای غالب داریم: یکی فضای رسمی و دولتی که سیاست‌ها، منابع و نیروهای انسانی خودش را دارد و به تبع دولتی‌بودن ممکن است سیاست‌های از پیش‌تعیین‌شدۀ خودش را داشته‌باشد، اما در کنار این فضا، ما نوعی فضای غیررسمی و غیردولتی هم برای تولید و انتشار دانش داریم که گاهی با جلسات و برگزاری همایش‌ها به دست می‌آمد و خروجی‌هایی نه لزوماً منجر به تولید ِصرفِ دانش داشت، بلکه به خلق و تعاملِ نوعی گفت‌و‌گو منتهی می‌شد که خب امروز آن فضا را از دست دادیم.

در واقع «ما» یی که به این فضای غیررسمی و تبادل اندیشه در گروه‌های این‌چنینی تعلق داریم، باید به فکرِ ‌نوعی بازاندیشی باشیم، چراکه ممکن است خیلی از ما در فضای غیررسمی و مستقلی فعالیت کنیم که آن فضای غیررسمی برایمان تا حدودی حیاتی باشد.

کمی اگر این دایرۀ اجتماعات را کوچک‌تر کنیم، متوجه می‌شویم که کرونا در ابعادِ شخصی‌تر و فردی‌تری زندگی ما را تغییر داده‌است؛ برای مثال، اجتماعاتی که ما شکل دادیم، اجتماعات گروهی هستند؛ مثلاً ما یا دانشجویان دانشگاه‌هایی هستیم که وابسته به مؤسسات غیرانتفاعی یا غیردولتی تعریف می‌شد یا گروه‌هایی مثل یک انتشاراتِ کوچک در حوزۀ نشر. این اجتماعات به‌طورکلی گروه‌های کوچکی هستند که شاید خودشان در حالت عادی هم انزوایی از سایر گروه‌های مشابه داشته‌باشند اما امروز می‌بینیم که آن‌هم در بخش حضور فیزیکی و اجتماعی انسانی دچار مشکل شده‌است و این باعث می‌شود انسان‌ها بیش‌ازپیش احساس انزوا و تعلق‌نداشتن به یک «ما» ی قدرتمند یا «جمع» را تجربه کنند.

5_ برخی از مترجم‌ها یا مؤلف‌ها معتقدند که دورانِ قرنطینه _به‌عنوان فرصتی صرفه‌جویانه در دیدارهای حضوری_ می‌تواند از جهتی برایشان مفید باشد؛ فکر می‌کنید این دورماندن از روابط اجتماعی و محدودشدن به فضای مجازی، همان راهکارِ عملی برای بهبودِ زیستِ روشنفکرانه است؟

گرچه من مترجمم و پیش از کرونا هم دورکار بودم، پس وضعیت کاری‌ام تفاوت زیادی نداشته‎است. از طرفی هم از نظر حرفه‌ای برای من سال بدی نبوده‌است، به خاطر دورکاری اتفاقاً فرصتِ بیشتری برای ترجمه داشتم، اما با این‌حال فکر می‌کنم که با این تفاسیر وضعیت خوشایندی برای من نیست؛ در واقع این انزوای تحمیلی که به همۀ انسان‌ها نوعی دوری را تحمیل می‌کند و این جدایی، خوشایند نیست.

6_اثر آمادۀ انتشاری هم دارید که تا حدودی برای مخاطبِ کتاب‌خوانی که قفسه‌های نشرها را بررسی می‌کند، جالب باشد؟ یا محتوایی که به تازگی خوانده‌باشید که با توجه به وضعیت روانی و فکری دوران کرونا و برای انسان‌های دورمانده از هم مناسب باشد.

از ترجمه‌هایی که پیش از دوران کرونا انجام دادم مجموعه مصاحبه‌هایی است با «چامسکی» که امیدوارم خیلی زود منتشر شود. پیشتر هم کتابی از «لوک فری» به اسم «دربارۀ عشق» ترجمه کرده‌بودم که فکر می‌کنم با توجه به این دوران اتفاقاً بی‌ارتباط هم به وضعیت کرونا نیست، چراکه در دوران قرنطینه اشکال همدلی ما هم در انواع مختلف آن تغییر کرده‌است. علاوه بر این‌ها، کتاب «زنان نامرئی» هم در صف انتشار است.

و در حال حاضر روی کتابی از «رناتا سالکل» کار می‌کنم به اسم «اشتیاق به جهل» که در واقع با زاویه‌های روان‌شناختی و اجتماعی میل انسان‌ها به نادیده‌گرفتن و انکارکردن را بررسی می‌کند.

علاوه بر این‌های، از کتاب‌هایی هم که به تازگی خوانده‌ام هم می‌توانم به «گوربه‌گور» اشاره کنم که برای ضرورتی آن را دوباره‌خوانی کردم و «آیشمن در اورشلیم» را هم تهیه کردم تا بخوانم.

6_فکر می‌کنید کرونا روی مواجهۀ فیزیکی شما برای تهیۀ کتاب هم تأثیر گذاشته‌است و با نوع جدیدی از خریدِ اینترنتی مواجه شده‌‌است؟

به آن شکلی که بطور کلی به سمت خرید اینترنتی کتاب بروم، خیر. من برای تهیه‌کردن تا حدودی مانند گذشته‌است؛ گاهی تا نزدیک‌ترین کتاب‌فروشی با احتیاط‌های لازمِ دوران کرونا می‌روم و مانند گذشته اگر کتابی که می‌خواهم را نداشته‌باشند، از سفارش‌های اینترنتی کتاب کمک می‌گیرم.

http://roozbahan.com

اشتراگ گذاری
برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *