نگاه عبدالله مقدمی به طنز «هوشمندانۀ» رمان «این زندگی برای چند ماه اجاره داده میشود»
یادبود ابوالفضل زرویی؛
نگاه عبدالله مقدمی به طنز «هوشمندانۀ» رمان «این زندگی برای چند ماه اجاره داده میشود»
عبدالله مقدمی، نویسنده و مدرس طنزنویسی، در مصاحبه با روابط عمومی انتشارات روزبهان گفت: «درواقع بزرگترین مأموریت طنز، نشاندادنِ وضعیت مضحک و تراژیک بشر در زندگی و هستی است.
گونهای از طنز، گیرایی بیشتری دارد که به شکل دقیقی به زندگی و حضور بشر در هستی اشاره داشتهباشد. البته در کنار همۀ اینها به بیان و زبان قدرتمند در طنزپردازی هم احتیاج داریم. درواقع اینجا، اندیشه در کنار گونهها، شگردها و فنهایی تعریف میشود که ما برای طنزپردازی از آنها استفاده میکنیم.»
دهم آذر ماه، سالروز درگذشتِ «ابوالفضل زرویی نصرآبادی» است. زرویی نصرآباد را یکی از مهمترین تأثیرگذاران جریانهای طنزنویسی معاصر مینامند. او از جوانی در طنزنویسی توجه بسیاری از بزرگان این گونۀ ادبی را به خود جلب کرد. 23ساله بود که از سوی «کیومرث صابری فومنی» و «علی موسوی گرمارودی» به عنوان امیدِ طنزنویسی معرفی شد. از فعالیتهای زرویی میتوان به سردبیری ماهنامۀ «گلآقا» و پایهگذاری دفتر «طنز حوزۀ هنری» اشاره کرد.
به بهانۀ یادبود مرحوم زرویی نصرآباد، با آقای «عبدالله مقدمی»، شاعر و مدرس طنزنویسی، راجعبه جایگاه طنز در پژوهشهای دانشگاهی مصاحبهای تنظیم کردیم. ضمن اینکه ایشان راجعبه اصول طنزنویسی با نگاهی به تحلیلِ نوعِ طنزِ کتابِ این زندگی برای چند ماه اجاره داده میشود، توضیحاتی را برای علاقهمندان طنزنویسی، بیان کردند.
1_به بهانۀ یادبود آقای زرویی و سابقۀ تألیف و پژوهش شما در زمینۀ طنز، فکر میکنید مهمترین علت موفقیتِ مرحوم زرویی چه بود که در جوانی، به عنوان «عبید دوران» مشهور شد؟
وقتی ابوالفضل زرویی جوان، این لقب یا عنوان را از مرحوم کیومرث صابری یا همان «گلآقا» دریافت میکند، میتوان گفت این نشانی از دانش و پشتوانۀ علمی مرحوم زرویی نصرآباد است. ایشان برای ما شاگردانشان، تعریف میکردند که در جوانی با چه اشتیاقی، آثار ادبی کلاسیک فارسی و همینطور آثار غیرفارسی را مطالعه میکردند. از این رو، این دانش و مطالعۀ پیوسته از علتهای اصلی اعتمادِ بزرگان طنزنویس آن زمان به ایشان است. به همین دلیل، میتوان گفت درواقع ابوالفضل زرویی، در نوجوانی به دانش شناختهشد و بعدها با استعداد و پشتکار، سردبیر مجلۀ «گلآقا» شد.
2_درواقع اگر بخواهیم تا حدودی با نگاهِ آسیبشناسانه به مقولۀ طنزپردازی بیندیشیم، جای چه نوع پژوهشهایی در این زمینۀ ادبی_فرهنگی خالی است؟
یکی از مشکلهای اساسی ما در پژوهشهای دانشگاهی، مقالهسازی است. با اینکه تعداد مقالههای دانشگاهی در زمینۀ طنزپژوهی، خیلی زیاد نیست، اما نسبت به دیگر حوزههای مطالعاتی، از کیفیتِ بهتری بهرهمند است. بنظر میرسد کسانی که به تحقیق دربارۀ مقولۀ طنز میپردازند، معمولاً از روی علاقه، این مفهوم را برای موضوع پایاننامه یا پژوهشهای دانشگاهی خود انتخاب میکنند و از مقالهسازی و آمارسازی فاصله میگیرند.
درواقع یکی از مهمترین مشکلهای ما این است که به گوهر اصلی گونهها و ژانرها نمیپردازیم و بیشتر در پی نوعی آمارگیری از کلمات و کپیکردنِ متنهای گذشته و گزارههای گفتهشدهایم. از سویی دیگر، درواقع ما در کار طنزپردازی شاید با نوعی فقر مواجههایم؛ فقری که در یادنگرفتنِ شکل تئوری و آکادمیکِ طنز و گونههای شوخطبعی ریشه دارد. علت آن هم این است که کتابهای آکادمیک در این زمینه کم است یا زمان چاپشان به سالهای دور برمیگردد. علاوه بر اینها، ما کتابهایی راجعبه شگردهای طنزنویسی هم نداریم. با اینکه یک یا دو کتاب در این زمینه وجود دارد که شگردهای طنزنویسی را شرح میدهد؛ اما متأسفانه گزارههای اشتباه با ترجمههای غلط واژهها در متن، آن کتابها را بیفایده کردهاست.
به گمان من، ما به کاری دانشگاهی و جامع راجعبه شگردهای طنزپردازی نیاز داریم؛ درواقع به پژوهشهایی با کیفیت نیاز داریم، بهخصوص برای طنزنویسهای جوان و کسانی که میخواهند اکنون کار طنزنویسی را شروع کنند.
3_با توجه به انتشارِ کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده میشود در اوایل سال جاری و زبان طنزآمیزی این کتاب، فکر میکنید این اثر در چه دستهبندی از انواع طنزهای ساختارشناسانه، تعریف میشود؟
درواقع بزرگترین مأموریت طنز، نشاندادنِ وضعیت مضحک و تراژیک بشر در زندگی و هستی است. این مأموریت را به نوعی هم برای طنز در کنار گونههای دیگر شوخطبعی قائلیم.
به گمان من، گونهای از طنز، گیرایی بیشتری دارد که به شکل دقیقتری به زندگی و حضور بشر در هستی اشاره دارد. میتوان گفت اینجا اندیشه در کنار گونهها، شگردها و فنهایی تعریف میشود که ما برای طنزپردازی استفاده میکنیم.
من مجموعه داستانهای کوتاه آقای مهدی آذری را مطالعه کردم و هوشمندی ایشان در کنار نوع نگاه ظریف و رندانهشان نسبت به موضوعات، برای من جالب بود. جالب است بدانیم که در گونهای از طنزنویسی، از مسائل روز استفاده میشود اما شکلی دیگر از طنزنویسی هم وجود دارد که متنهای قویتری را تولید میکند؛ متنهایی که فقط برای یک مقطع کوتاه زندگی انسان و تاریخ، مفید نیست؛ درواقع این متنها به دردهایی میپردازد که با حضور انسان در هستی، شکل گرفتهاست و هرچه انسان بیشتر زیستهاست این دردها، عمیقتر و ریشهدار شدهاند.
میتوان گفت که در طنز، با نوعی جابهجایی مواجهایم که تناقضها را با نمایشِ ریشههای درد نشان میدهد. همین نکتۀ جابهجایی و نمایش تناقض، خندهدار است و میتوان گفت این خندهای که بر لب مخاطب مینشیند، همان قدرتمندترین و بزرگترین کار طنزنویس است.
برای مثال، در بررسی کتابِ این زندگی برای چند ماه اجاره داده میشود، میتوان به داستان «بزرگ خاندان» اشاره کرد: پدربزرگی، نوهها و نتیجههایش را فرامیخواند و به عملکردِ آنها در زمینۀ تولیدمثل و حتی به جنسیتِ تولیدهایشان اعتراض میکند. در کتاب با شکلی از گزارشدهی هوشمندانه مواجهایم که با صحبتهای عادی خانوادگی و دردودلهای پدربزرگانه متفاوت است. نویسنده از روی عمد، شکلِ مطالبۀ پدربزرگ را مانند نامههای اداری درآوردهاست، همین جابهجایی و قرارنگرفتن ارکان منطقی متن در جای خود، علت طنز داستان شدهاست.
درواقع در این گونه از طنز، ما گونهای از جابهجایی را تجربه میکنیم که به جای اینکه شکل عاطفی نوشتن را تبدیل به یک گزارش ِ بیروح کردهباشد، این تناقض و تطابقنداشتن است که خنده بر لب مخاطب میآورد. علاوه بر آنچه گفتهشد، در این داستان، اشارۀ ریز و عمیقی به وضع مضحکِ انسان میشود؛ انسانی که فانی است اما به شکل مضحک و خندهداری، در پی آن است که از خودش اثری به جا بگذارد.
گرچه پیشتر گفتم که حیطۀ سوژههای بهروز هم ارزشمندند و میتوانند گونهای از طنزنویسی تعریف شوند اما به گمان من این نوع از طنزپردازی (مانند کتاب آقای آذری) بهتر است گسترش پیدا کند، چراکه این گونه پرداختِ طنزآمیز داستانها، بسیار ارزشمند است.
4_اگر بخواهیم کمی از فضای طنز فاصله بگیریم، بهنظر میرسد امروزه نمیتوانیم از تأثیر کرونا بر زندگیمان، چشمپوشی کنیم. برای تعمق در این امر، فکر میکنید در زیستِ بینفردی شما در مقام یک مؤلف یا فردی پیگیرِ تولیدهای فرهنگی، چه تغییراتِ ماهوی ایجاد شدهاست؟
واقعیت این است که دورانِ کرونا بر همۀ ما تأثیرات عمیقی گذاشتهاست. فرقی نمیکند، اهل فرهنگ باشیم یا نباشیم. درواقع، هرکدام از ما شکلی از زندگیاش، تغییر کردهاست. حتی اگر فردی به این تغییرات باور نداشتهباشد، زندگیاش به شکلی اجباری تغییر کردهاست.
راجعبه من به عنوان فردی پیگیرِ مسائل و آثار فرهنگی، میتوانم بگویم که تأثیر کرونا کاملاً محسوس بودهاست. این تأثیر هم در حوزۀ انتشار کتاب بودهاست و هم در برگزاری همایش، جلسه یا شبهای شعر. در کل با تغییر در هرکدام از این حوزهها، شکل زندگی من هم در یک سال اخیر عوض شدهاست.
اما واقعیت این است که این وضعیت برای فراهمکردنِ راههای جدید، کمککننده است؛ برای مثال، من و تعدادی از دوستانم وقتی متوجه شدیم که این وضعیتِ کرونا و محدودیتهای آن، طولانیتر از حالتِ قبل شدهاست، گونهای از جلسههای مجازی را شکل دادیم که ویژگیهای مثبت زیادی داشت که میتوان گفت شکل حضوری آنها، این حُسنها را نداشت. حتی میتوان گفت ما تا این زمان به روش جلسههای مجازی و فایدههای آن فکر نکردهبودیم؛ برای مثال اکنون شرکتکنندگانِ جلسهها و کارگاههای ادبی ما محدود به یک محدودۀ جغرافیایی کوچک نیستند. درواقع، ما امروز جلساتِ شعرِ طنزخوانی را در برنامههای زندۀ اینستاگرام برگزار میکنیم که ممکن است محدود به یک گسترۀ جغرافیایی به نام ایران بزرگ نباشد و حتی در خارج از ایران هم مخاطب داشتهباشد.
این خیلی برای من جای خوشوقتی است و خوشحالی که میتوانم امروز برنامهای را اجرا کنم که برای مثال یک شاعر از یکی از روستاهای افغانستان هم مهمان ما شود. شعرهایش را بخواند و ما با هم راجعبه طنز گفتوگو کنیم.
و این همان چیزی است که در دورانِ قبل از کرونا اصلاً به آن فکر نکردهبودیم؛ بنابراین از این جهت و خارج از شعار و اغراق، واقعاً این دوران فرصتِ خوبی بودهاست؛ چراکه من به تازگی متوجه شدم که چه در ایران و چه خارج از کشورمان، چقدر مشتاقانِ ادبیات و طنزپردازی وجود دارد که متأسفانه به جلسهها دسترسی نداشتند و در مضیقه بودند.
5_ آیا به تازگی کتابی نوشتهاید؟ یا با کتابِ مفیدی مواجهه داشتید که برای آشنایی بیشتر مخاطبهایمان با مهارت طنزنویسی مفید باشد؟
بله. قرادادهایی از سالهای قبل با چند ناشر محترم دارم که این کتابها آمادۀ انتشارند؛ اما تعطیلیهایی به خاطر وضعیت کرونا و تعطیلی نمایشگاه کتاب، کمی کار را برای همۀ سخت کردهاست.
از کتابهایم میتوانم به کتابِ کلۀ همایونی اشاره کنم که بهزودی از انتشارات «مدرسه» منتشر خواهدشد. همچنین با انتشاراتِ «امیرکبیر»، چاپِ جدیدِ دور دنیا با زیرشلواری و روزنامۀ طنز آذربایجان را خواهمداشت. علاوه بر اینها با انتشار «قدیانی» شعرهای غیرطنزم را با نام اثباتِ دلخراشِ عشق منتشر خواهمکرد.
همۀ این کتابها، آماده چاپ شدهاند اما با توجه به وضعیت کرونا و وقفههایی که ایجاد شدهاست، کمی با تأخیر منتشر خواهندشد.
راجعبه کتابهای طنز هم باید بگویم که ما نویسندههای طنزپرداز خوبی داریم؛ آثار بزرگانی چون آقایان زرویی، عمران صلاحی، منوچهر احترامی، ناصر فیض، اسماعیل امینی و اگر از نظر زمانی کمی عقبتر برویم، پیشنهاد میکنم کتاب چرند و پرند را چندبار بخوانیم؛ با اینکه از زمان نوشتن این کتاب، بیش از صد سال گذشتهاست اما همچنان یکی از شاخصهای طنزنویسی فارسی است.
علاوه بر اینها، از آثاری که درواقع به نوعی تئوری طنز تعریف میشوند، میتوان به فلسفۀ طنز، ترجمۀ محمود فرجامی و دانیال جعفری اشاره کرد یا کتابِ لبخند با مغز اضافه که انتشارات «سورۀ مهر» آن را با ترجمۀ «حسین یعقوبی» منتشر کردهاست. از آثاری هم که تا حدودی شگرد و تکنیک طنزنویسی تعریف میشوند، میتوان به کتابهای «محسن سلیمانی» با انتشارات «سورۀ مهر» و انتشارات «سروش» اشاره کرد که به رغم اینکه کتاب مفیدی است اما در گزارهها و متن، ایرادهایی دارد. از این رو بهتر است این کتاب را با نگاهی انتقادی بررسی کنیم.